تجزیه و تحلیل کسب و کار عملی است که با تعیین نیازها و توصیه راهکارهایی که به ذینفعان سود می رساند، تغییر در یک سازمان را اعمال می کند. تجزیه و تحلیل کسب و کار سازمان را قادر می سازد تا نیازها و دلیل منطقی برای یک تغییر سازمانی را بیان کند، و هم چنین راهکارهایی ارزش آفرین را ارائه دهد. تجزیه و تحلیل کسب و کار بر اساس برنامه های مختلف در یک سازمان انجام می شود. برنامه ممکن است استراتژیک، تاکتیکی یا عملیاتی باشد. تجزیه و تحلیل کسب و کار ممکن است در محدوده مرزهای یک پروژه یا برای کل سازمان صورت گیرد و پیشرفت مداوم سازمان را در بر داشته باشد. می توان از آن برای درک وضعیت فعلی، تعریف وضعیت آینده و تعیین فعالیت های مورد نیاز برای انتقال از جریان حال به حالت آینده استفاده کرد.
IIBA که یک موسسه بین المللی در حوزه تحلیل کسب و کار است تحلیلگری را اینگونه تعریف کرده است: << تحلیلگری کسب و کار یک روش برای معرفی و مدیریت تغییرات در سازمان است، چه در کسب و کارهای خصوصی، چه دولتی و چه عام المنفعه.>>
به خاطر داشته باشید که تحلیل کسب و کار امری همیشگی و مستمر است که نیازمند مهارت های سخت افزاری و نرم افزاری می باشد که تحلیلگر از طریق این مهارت ها بتواند داده ها را تجزیه و تحلیل نماید و نتایج بدست آمده را گزارش و یا با دیگران به اشتراک بگذارد.
وظایف یک تحلیلگر کسب و کار چیست؟
- اطلاعات سازمان را کشف کند و آن ها را تجزیه و تحلیل نماید.
- مشکلات، فرصت ها و اهداف سازمان را در متن شرایط مورد نیاز درک می کند.
- نیازها و راهکارها را تجزیه و تحلیل می کند.
- استراتژی ها را طراحی و تغییرات را تعیین می کند.
- همکاری با ذینفعان را تسهیل می کند.
ذینفع: هر فرد، گروه، نهاد یا سازمانی است که روی یکه مساله تاثیر می گذارد و یا از آن تاثیر می گیرد.
تحلیلگران کسب و کار وظیفه کشف، ترکیب و تجزیه و تحلیل اطلاعات از منابع مختلف در یک سازمان از جمله ابزارها، فرآیندها، مستندات و ذینفعان را برعهده دارند.
برای آگاهی از وظایف یک تحلیلگر کسب و کار این مطلب را بخوایند.
چرا تحلیل کسب و کار مهم است؟
تجزیه و تحلیل کسب و کار تمام سطوح یک سازمان را بررسی می کند، استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی. تجزیه کسب و کار مانند چسبی است که اجزای سازمان های موفق را در کنار هم نگه می دارد. این یک رشته متمایز است که در شناسایی نیازهای کسب و کارها، مشکلات و فرصت ها و تعیین راهکارهای مناسب برای رفع آن ها متمرکز است. پروژه ها و برنامه های بدست آمده ممکن است بر توسعه سیستم، بهبود فرآیند، تغییر سازمانی یا ترکیبی از سه تمرکز داشته باشد.
به بیان دیگر، آنچه که کار تحلیل کسب و کار را در سازمان برجسته می کند تلاش برای حل یک مساله یا نیاز به دستیابی به یک فرصت در فضای کسب و کار است.
مهارت های نرم تجزیه و تحلیل موثر کسب و کار را پشتیبانی می کند و اجرای آن را ممکن می کند. دانستن این که چه کاری باید انجام شود و چه زمانی این کار را انجام دهید، یک شروع خوب برای یک تحلیلگر کسب و کار است، اما نحوه انجام این کار در واقع تفاوت بزرگی ایجاد می کند!
این که تحلیلگر کسب و کار در سازمان چه عنوان یا سمت شغلی دارد مهم نیست، بلکه مهم انجام وظایف تحلیلگری کسب و کار است. به عبارت دیگر، در یک سازمان از راس سازمان تا سطح کارشناسی می توانند تحلیلگر کسب و کار باشند.
تحلیلگران کسب و کار باید طیف گسترده ای از مهارت و دانش را داشته باشند. داشتن یک تخصص فنی در یک حوزه خاص، موفقیت را به عنوان یک تحلیلگر کسب و کار در یک پروژه تضمین نمی کند. علاوه بر دانش لازم در زمینه کسب و کار، مهارت فنی و دامنه دانش، تحلیلگر کسب و کار باید مهارت های مدیریت افراد، کسب و کار و ساختار حل مسئله را نیز داشته باشد.
منبع: کتاب BABOK
دیدگاهتان را بنویسید